وبسایت خبری کوردنیوزر،خبرها و رویدادهای ایران و جهان و مناطق کردنشین را در معرض دید بازدید کنندگان وکاربران محترم قرارمیدهد.ولازم به ذکراست وبسایت کوردنیوزکاملامستقل و وابسته به هیچ یک از جناحهای سیاسی نمیباشد. باتشکر مدیر وبسایت :علیرضاحسینی سقز
عشق خیابانی
5 / 2 / 1394 ساعت 8:43 | بازدید : 3298 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

رخصت

روزگاریست همه عرض بدن میخواهند

همه از دوست فقط چشم و دهن میخواهند

دیو هستند ولی مثل پری می پوشند

گرگهایی که لباس پدری می پوشند

آنچه دیدند به مقیاس نظر می سنجند

عشق را همه با دور کمر می سنجند

خوب طبیعی است،یک روزه به پایان برسد

                                عشق هایی که سر پیچ و خیابان برسد

درپناه مهر

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


باز نوروز سعید
5 / 2 / 1394 ساعت 8:43 | بازدید : 3760 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
رخصت

از هفت سین سرور     ماهی و تنگ بلور
سکه و سبزه و آب     نرگس و جام شراب
باز هم شادی عید     آرزوهــای سپیــد
باز ليــلای بهــار      باز مجنــونـی بید
باز هم رنگین کمان   باز باران بهار
باز گل مست غرور    باز بلبل نغمه خوان
باز آن سودای نابب   از اسفند و گلاب
باز رقص دود عود     کور باد چشم حسود
باز نوروز سعید    باز هم سال جدید
بازهم لاله عشق    خنده و بیم و امید

باز تکـرار دعـا    حال ما گردان خوب
راه ماگردان راست    آنچنانكه خور ماست

يادمان نرود اين حرف تكراري مرا كه در اين تكاپوي خريد و نو كردن و و و نگاهي هم به اطراف بيندازيم ..نياز به ريز بيني و دقت نيست .. در حوالي مان كسي يك دست دستگير ميخواهد هرچند كوتاه و كم... دستگيرشان باشيم ...اگر چه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است اما خدا را شکر که نوروز هر سال این فکر را به یادمان می آورد.پس نوروز مبارک و سال سرشار از عشق نصيبتان

در این نوروز خیال رفتن را به آغوش خسته می کشم

درپناه مهر

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پيك آخر
5 / 2 / 1394 ساعت 8:43 | بازدید : 3941 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

رخصت

دود میکنم

         نامت

             یادت

                صدایت را

                      در یک کام ،

                        ما بقی اش را...؟

در تنهایی ام ،

          چه کامی می دهد

                      جای خالی ات

****

با خودم زمزمه ميكنم:

پيكت را در تنهايي بزن به سلامتي حرفهاي دلت که به کسي نگفتي

بزن به سلامتي اينکه کوه درد بودي ولي دم نزدي

بزن به سلامتي تنهايي هات ولي تنهايي رو دوست نداشتي

بزن به سلامتي آرزوهايي که نتونستي لمسشون کني

بزن به سلامتي عشقي که طالعش به اسمت نبود ولي هنوزهم دوسش داري

بزن به سلامتي شب هايي که تو تنهايي هات گريه کردي ولي نميدونستي براي چي

بزن به سلامتي دوست و آدمهايي که از پشت خنجر زدن

هنوز مست نشدم نگاه مي کنم به انتهاي شيشه و آخرين پيکم

ولي هنوز حرف دارم

درپناه مهر

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


عشق
5 / 2 / 1394 ساعت 8:43 | بازدید : 3701 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

رخصت

مگذار که عشق، به عادت دوست داشتن تبدیل شود!مگذار که حتی آب دادن گل‌های باغچه، به عادت آب دادن گل‌های باغچه بدل شود! عشق،عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست ، پیوسته نوکردن خواستنی‌ است که خود پیوسته، خواهان نو شدن است و دگرگون شدن. تازگی، ذات عشق است و طراوت،چگونه می‌شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند؟

عشق، تن به فراموشی نمی‌سپارد، مگر یک بار برای همیشه.جام بلور، تنها یک بار می‌شکند.می‌توان شکسته‌اش را، تکه‌هایش را، نگه داشت.اما شکسته‌های جام ،آن تکه‌های تیز برنده، دیگر جام نیست.احتیاط باید کرد.همه چیز کهنه می‌شود و اگر کمی کوتاهی کنیم، بهانه‌ها ، جای حس عاشقانه خوب را  می‌گیرند...

 

آه كاش دستم زفريب خالي نبود

 

آبروي صدق پوشالي نبود

 

بي خريداراست دستان پرزمهر

 

كاش مقام كذب هم عالي نبود

 

سربلندي كوكجاست آنهمه ريشه ما

 

كذب خنجرنشاند پشتش كه پوشالي نبود

 

اين تنفس درميان اين هواي مسموم فريب

 

واي برمااين هواراهيچ اشكالي نبود

 

طاقتت كوفرشيداي شيداي غم

 

صبربايدگرجناب عشق هم عالي نبود

درپناه مهر

 

 

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


در سوگ تو
5 / 2 / 1394 ساعت 8:43 | بازدید : 3357 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

رخصت

حمید عزیزم در سرخی تکراری سپیده دمان تو قصۀ دوباره های سحرگاهانت پایان یافت . در کوبش نبض ثانیه های ساعت زمان  تو به سرایش شعر آخرین شدی . تو ای سراینده نغمۀ بد فرجام در آن لحظه،  با کدامین خیال دور در سفر بودی که این گونه لبریز از دریغ بسی پیشینه تر از مرگ آرزوهایت  رفتی .

حمید جان آن که  بی پروا لبان زمختش را به لبخندی از برای تو وا می کرد مرگ  بود تا ترا ازما..از مادرت برباید

خواهرزاده عزیزم بدرود لبانمان نصیب تو باد

چراکه قلب ها یمان را یارای وداع با تو نیست.

رفتن تو شکستن شد

شکست بغض بلورین آسمان غروب های بارانی

 ضجۀ حلقوم هایی که تو هنوز

                            در قلب های گرمشان زنده ای

تو رفتی و

 نثار راهت شد

قطره هایی اشک، در انکار فراموشی تو

 قطره هایی چند از حسرت

 قطره هایی چند از دریغ

                                            در مرگ نا باورانه ات

درپناه مهر

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


یلدایی دیگر
5 / 2 / 1394 ساعت 8:43 | بازدید : 4255 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

 عرض  سلام و ادب بشما عزیزان و دوستان گرامي

اول از همه هدیه  من رو برای این شب از لینک بگیرید

این رو دانلود کنید

اینم دنلود کنید

طولانى ترين شب  سال، شب يلدا، ايرانيان گردهم مى آيند تا با تكيه بر ميراث كهن،بانتظار روشنايى بنشينند.تاريكي و سنگينی شب را  باگپ وحكايت وآن چه به نشانه بركت فراهم كرده اند، مى شكنند و می خورند. برای شادمانیفرصتی كوتاه فراهم مى كنندتا تيرگى و اندوه به دلهاشان راه نيابد.

شب يلداچه چيزي روبيادشمامياره؟ خونه مادربزرگ،پدربزرگ،هندونه،آجيل ،تخمه،هله هوله ؟خوردني،لبو،شيريني،فال حافظ، و كرسي،پتو،گرما،قصه وخاطره،بگوبخند،ديدوبازديد،همهء فاميل ،عمّه ، عمو ، خاله و دايي ، ياد رفتگان ،اناردون شده ، شادباش،شب زنده داري  ،بيدار باش تا سحر و ...

روی گل شما به سرخی انار، شب شما به شیرینی هنداونه ، لبتان چون پسته خندان،عمرتان به بلندي يلداوغمهايتان به كوتاهي روزش باد.   

بیایید درشب یلدا ، قدریکدیگر را بدانیم و به همدیگر مهر بورزيم... نظر شما چیست؟

رخشا نکوترین چهر است     

                        شب یلدا تولد مهر است  

این همایون شب خیال انگیز 

                    هست درآخرین شب پاییز

بیخ و بن در حماسه گستردست

                             در نهادش حماسه پرور دست

لفظ یلدا اگر چه سریانیست          

                                شب مهرآفرین ایرانی ست

درپناه مهر

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


غم واره
5 / 2 / 1394 ساعت 8:43 | بازدید : 3642 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

رخصت

امروز تصمیم گرفتم برم تو شهر و یه چرخی بزنم ولی خیلی زود پشیمون شدم،پشیمون شدم که برم میون آدمهایی که با چهره های بی تفاوت از کنار یکدیگر میگذرند و سرمای نگاهشان تا یاخته های قلبم رسوخ میکند و منجمد،همون بهتر که تو خونه بشینم و غرق تفکرات خودم میشم،و گاهی هم فیلم و تدریس،همون بهتر که منزوی باشم تااجتماعی امشبم غمگینم مث شبهای دراز دیگه...

 بچه که بودم همیشه سعی میکردم گریه نکنم و مثلایه مرد واقعی باشم ولی متاسفانه یا خوشبختانه هر چه بزرگ تر شدم بیشتر با اشک ریختن عجین شدم اشک هایی که همیشه تو خلوتم بهترین همدمم بودند.میگن مرد گریه نمیکنه! اگه قراره با دیدن این همه بدبختی همنوعانم،معتاد شدن دوستانم،زندان رفتن دوستانم بخاطر نداشتن،مرگ دوستانم و و و هزارون بدبختی دیگه که خودتون بهتر میدونید خم به ابروم نیارم!بشینم یه گوشه تو اشکام و تفکراتم غرقه شم بهتر تا بخوام همه چیز رو به مسخره بگیرم.همون بهتر که منم برم لا دست همین دوستانم.میدونم چرا این حرفا رو میزنم ،وقتی که یکی از دوستان که زخم خورده درد کشیده و در عزلت تموم میکنه و برای دیگران که با شنیدنِ خبر مرگشون تنها حرفی که می زنند: "(ول کن! ما که زنده ایم")... سکوت فریادی در خاموشی و درد

درپناه مهر

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نظر سنجی

بنظرشماكدام يك ازشهرهاي كردنشين زيربيشترهدف تهاجم فرهنكي قراركرفته است؟

آرشیو مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان kurdnews و آدرس kordstan.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را د




آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 5108
:: کل نظرات : 147

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 45

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 940
:: باردید دیروز : 60
:: بازدید هفته : 14478
:: بازدید ماه : 78241
:: بازدید سال : 296522
:: بازدید کلی : 4196701