وبسایت خبری کوردنیوزر،خبرها و رویدادهای ایران و جهان و مناطق کردنشین را در معرض دید بازدید کنندگان وکاربران محترم قرارمیدهد.ولازم به ذکراست وبسایت کوردنیوزکاملامستقل و وابسته به هیچ یک از جناحهای سیاسی نمیباشد. باتشکر مدیر وبسایت :علیرضاحسینی سقز
دلتنگي
دلم.برايت.تنگ.است..
تنگ كه ميگويم نه مثل تنگي پيراهن
تنگي من شبيه حال نهنگي استكه بجاي اقيانوس او رادر تنگ ماهی انداخته اند
دلم برايت تنگ شده است....
اين يعني ريه هاي من...
دم وبازدم
نفس هاي توراكم آورده اند...
از همان روزی که دست حضرت قابیل گشت الوده به خون حضرت هابیل
از همان روزی که فرزندان ((ادم))
زهر دشمنی در خونشان جوشید:ادمیت مرد گر چه ادم زنده بود
از همان روزی که یوسف را برادر ها به چاه انداختند
از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین ساختند
ادمیت مرده بود
بعد , دنیا هی پر شد از ادم و این اسیاب گشت و گشت
قرن ها از مرگ ادم هم گذشت ,ای دریغ, ادمیت بر نگشت
سینه ی دنیا ز خوبی ها تهی ست .صحبت از ازادی , پاکی, مروت, ابلهی ست
صحبت از عیسی و موسی و محمد نابجاست
قرن موسی قرن چومبه هاست
روزگار مرگ انسانیت است
من که از پژمردن یک شاخه گل,از نگاه ساکت یک کودک بیمار
از فغان یک قناری در قفس , از غم یک مرد در زنجیر , حتی قاتلی بردار
اشک در چشمان و بغض در گلوست وندرین ایام , زهرم در پیاله
اشک و خونم در سبوست , مرگ او را از کجا با ور کنم
صحبت از پژمردن یک برگ نیست , واااااااااااای ! جنگل را بیابان می کنند
دست خون الود را در پیش چشم خلق پنهان می کنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا . انچه این نامردان با جان انسان می کنند
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن : مر گ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن : جنگل بیابان بود از نخست
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبت ها صبور
صحبت از مرگ محبت مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است
فریدون مشیری
اینگونه زندگی کن:
شاد اما دلسوز
ساده اما زیبا
مهربان اما جدی
سبز اما بی ریا
و عاشق اما عاقل
چقدر خــوبه بدونی همین الان یـــکی یه جـای داره
یه آهنگی رو به یـاد تـــو گـوش میده. 0
دعا میکنم!!
برایتان دعا میکنم دستتان در دست او که دوستش دارید و دوستتان دارد... گــره بخورد ،
که خودِ خودِ خوشبختیست ... §&§
الان که این را می نویسم ؛
ساعت دقیقا ... رأس نبودن تـوست .
تـو هر موقع دلت خواست بخوان ...!
تو فقط ردیف باش..!
زندگی شبیه شعر است
قافیــه هایش با مــــــــن ،
تو فقط ردیف باش..!
لمس تن او شهوت است و گناه
حتی اگر خدا عقدمان را ببندد
داغی لبش جهنم من است
حتی اگر فرشتگان سرود نیک بختی بخوانند
هم خوابگی ما ، هم خوابگی چرک آلودی است
حتی اگر خانه خدا خوابگاهمان باشد
فرزندمان نطفه حرام ترین کودک روی زمین است
حتی اگر من روح القدوس باشم اومریم مقدس
اگر هزار سال عاشقم باشی
و من عاشق نباشم
یک بوسه حتی
یک نگاه حرام باد
اگر می دانستی که چقدر دوستتدارم ،
سکوت را فراموش میکردی و تمامی ذرات وجودت
عشق را فریادمی کرد...
چشمهایم را می شستی
و اشکهایم رابا دستان عاشقت به باد می دادی...
اگر می دانستی که چقدر دوستتدارم،
نگاهت را تاابد بر من میدوختی ،
تا من بر سکوتنگاه تو رازهاییک عشق زمینی را
با خود به عرش خداوند ببرم... |
====تقصیر تو نیست
تقصیر دستور زبان است که.....
بعد از من و تو "ما" نمی آیـــــد...
"او" می آیـــــد...========================================------------------------------------------------------------------===============================================
====دلگیر نباش!
تقصیر از خودت بود !!
دسته کلید علاقه که گم شد
باید
عوض می کردی
قفل تمام آرزوها را !!!======================================================================================================================================================================
همکلاسی غم های منـــ
چه زود گذشت ترم باهم بودن
شاگرد اول عشق تو شدی و من
باز هم مشروط چشمــــانت شدم
امروز هم با "بی تو " بودن میگذرد..
خوش بحال " یادم "...، که همیشه با توست ....!!!
اگه کسی رو خیلی دوست داری، امتحانش نکن
که ببینی اون چقدر دوسِت داره...
اول خودِتو امتحان کن! ببین تحمّلشو داری بفهمی که
اَصلا دوسِت نداره...!!؟؟========================================================================================================================================================================
آدمک آخر دنیاست ، بخند
آدمک مرگ همین جاست،بخند
دست خطی که تو را عاشق کرد
شوخی کاغذی ماست،بخند
آدمک خر نشوی گریه کنی
کل دنیا سراب است،بخند
آن خدایی که بزرگش خواندی
به خدا مثل تو تنهاست،بخند
بي کسي فهميدني نيست..، زندگي کردني است تنها آنها که دچارش باشند مي دانند حال حرف هايي را که هر شش ساعت يکبار از ترس سنگيني هاي دلت کثيرالانتشار به خورد آينه مي دهي...
اظهارات جان کری پس از دیدار با رهبران کُرد
وزیر خارجه آمریکا هدف از سفر به اربیل و بغداد را متقاعد کردن رهبران عراق برای تشکیل دولت ائتلافی و فراگیر در اسرع وقت خواند.
به گزارش کردنیوز جان کری پس از دیدار با رهبران کُرد در اربیل به خبرنگار شبکه سی بی اس آمریکا گفت» اوباما آمادگی دارد که از ارتش آمریکا برای عقب راندن نیروهای تندرو اسلامی سنی در عراق استفاده کند اما انجام این امر در خلا قدرت سیاسی در عراق ممکن نیست.«
وی مهمترین مسئله را تحت فشار قرار دادن رهبران منطقه ای عراق برای حمایت از دولت مرکزی این کشور عنوان کرد.
وزیر خارجه آمریکا درباره هدف از سفر خود به اربیل و بغداد گفت:» آنچه می خواهیم انجام دهیم گوش کردن به مردم اینجا، متحدان این کشور و کشورهای شریک با رویکردی متفکرانه و احتیاط آمیز جهت انجام اقدامی مفید برای حل بحران عراق است.«
وی تاکید کرد راهکارهای نظامی به تنهایی کارساز نیست وما باید به دنبال راهکاری سیاسی باشیم.
جان کری درباره احتمال دستور اوباما به انجام اقدامات نظامی علیه داعش قبل از اصلاحات مورد نظر این کشور در عراق، گفت:» احتمال دارد کاخ سفید قبل از انجام اصلاحات در عراق) تشکیل دولت جدید( تحرکاتی انجام دهد.«
وزیر خارجه آمریکا امروز در اربیل با رهبران کُرد درباره راههای حل بحران حضور داعش در عراق گفتگو کرد. وی روز گذشته در بغداد با نوری مالکی نیز دیدار کرد.
گفت :جبران میکنم!
گفنم :کدام را؟
عمر رفته را؟
روی شکسته را؟
دل مرده اما تپیده را؟
حالا من هیچ !جواب این تار موهای سفید را میدهی؟
نگاهی به سرم کرد و گفت:چه پیر شده ای!!
گفتم :جبران میکنی؟
گفت: کدام را؟؟؟؟؟!!!
همین که میام به خودم بگم همه چیز آرومه من چقدر خوشبختم، یه حس درونی بهم میگه :غلط کردی!!!
میگ.وین شاد بنویس،نوشته هایت غم دارند...
ومن یاد مردی می افتم که با ویالونش گوشه ی خیابان شاد میزد،
اما با چشمهای خیس...
خدایا تو گفتی از رگ گردن به من نزدیک تری،
این حرفا در سطح درک و شعور من نیست،
یه دقیقه بیا پایین بغلم کن...!!!!!
خدایا چرا تا زنده ایم شادمان نمیکنی؟
همین که مردیم شادروانمان میکنی؟؟؟!!
نه تنها ترکت میکنند،حتی وقت رفتن با پررویی تمام دستور هم میدهند:
مواظب خودت باش!!!
به سلانتی خودمون که همیشه اونی شدیم که بقیه میخواستن ،
اما هیشکی اونی نشد که ما میخواستیم!!!
پرسید: به خاطر کی زنده هستی؟
با اینکه میخواستم با تمام وجودم داد بزنم :به خاطر تو،
بهش گفتم:بخاطر هیچکس
پرسید پس به خاطر چی زنده هستی؟
با اینکه دلم فریاد میزد به خاطر تو،
با یک بغض غمگین گفتم:بخاطر هیچ چیز
ازش پرسیدم:تو بخاطر کی زنده هستی؟
ر حالیکه اشک در چشمانش جمع شده بود گفت:
بخاطر کسی که بخاطر هیچ چیز زنده است!!!!
مواظب روحت باش..
اگه غریزه ها رو کنترل کنی در واقع روحت رو کنترل کردی..
وقتی که روحتو کنترل کنی همه چی داری..
هرچی اراده کنی میشه..
هرچی بخای به دس میاری..
ولی خو گرفتن بهخواستندوباره روحتو ضعیف میکنه..
تو دیگه ازادی...
گمان میکردم وقتی نباشم دلت میگیره
اما دیدم نه
بدون من شادتری
شلوغ تری صدای قهقه هایت
تا اینجا هم شنیده میشه
گویا من سد راهت بودم وتو دیگه آزادی
هاوار آپو هايته كوو بى تو تيريكه ريه و ###ويل بيه كوردايه تيمان به و ئاگرئ بكه ره و ### تاكرماشان ئازه وه له ناپانچي
زه هاكان ###به وه ره و زاوازيرينه كاوه يه تربخه ره و
روى تو كس نديد و هزاررقيب هست __در غنچه اي هنوز و صدت عندلیب هست ¤¤¤¤¤¤ كه س نه ى ديوه روخسارت ,له حه ساو نايئ ره قيب ___ نه پشكاوي هيشتا،له ده ورته سه دان عه نده ليب¤
As our opening gala film this year we are honoured to have the UK premiere of BEFORE SNOWFALL, a thought provoking film about honour killing by multi-award winning director Hisham Zaman; who will be in attendance at the festival. We hope that you enjoy the festival this year. “Sinema Bi Kurdi Xwese! (Cinema in Kurdish is nicer!) London Kurdish Film Festival Organisation Committee
آن کلاغی که پرید
از فراز سرما
و فرو رفت در اندیشه آشفته ابری ولگرد
و صدایش همچون نیزه کوتاهی پهنای افق را پیمود
خبر ما را با خود خواهد برد به شهر
همه می دانند
همه می دانند
که من و تو از آن روزنه سرد عبوس
باغ را دیدیم
و از آن شاخه بازیگر دور از دست
سیب را چیدیم
همه می ترسند
همه می ترسند اما من و تو
به چراغ و آب و آینه پیوستیم
و نترسیدیم
سخن از پیوند سست دو نام
و هم آغوشی در
اوراق کهنه یک دفتر نیست
سخن از گیسوی خوشبخت منست
با شقایق های سوخته بوسه تو
و صمیمیت تن هامان در طراری
و درخشیدن عریانیمان
مثل فلس ماهی ها در آب
سخن از زندگی نقره ای آوازیست
که سحرگاهان فواره کوچک می خواند
ما در آن جنگل سبز سیال
شبی از خرگوشان
وحشی
و در آن دریای مضطرب خونسرد
از صدف های پر از مروارید
و در آن کوه غریب فاتح
از عقابان جوان پرسیدیم
که چه باید کرد ؟
همه می دانند
همه می دانند
ما به خواب سرد و ساکت سیمرغان ره یافته ایم
ما حقیقت را در باغچه پیدا کردیم
در نگاه شرم آگین گلی
گمنام
و بقا را در یک لحظه نا محدود
که دو خورشید به هم خیره شدند
سخن از پچ پچ ترسانی در ظلمت نیست
سخن از روزست و پنجره های باز
و هوای تازه
و اجاقی که در آن اشیا بیهده می سوزند
و زمینی که ز کشتی دیگر بارور است
و تولد و تکامل و غرور
سخن از دستان
عاشق ماست
که پلی از پیغام عطر و نور و نسیم
بر فراز شبها ساخته اند
به چمنزار بیا
به چمنزار بزرگ
و صدایم کن از پشت نفس های گل ابریشم
همچنان آهو که جفتش را
پرده ها از بغضی پنهانی سرشارند
و کبوترهای معصوم
از بلندی های برج سپید خود
به زمین می
ن
ل...
خدایا ،کمک کن ------------------------------------------ همچون گل رشد نمایم ------------------------------------------ که بعداز عمر کوتاهش ------------------------------------------ عطرو نامش باقیست ، ------------------------------------------ نه مثل علف هرزی که ------------------------------------------ بدنام و فانیست و یادم ------------------------------------------ هم می ماند که تو ------------------------------------------
شیرکو بی که س.. . من ناوم خه ونه خه لكی ولاتی ئه فسوونم باوكم شاخه و دایكم ته مه من له سالیكی مانگ كوژراوو، له مانگیكی هه فته كوژراوو له روژیكی سه عات كوژراودا دوای شه ویكی پشت كوماوه ی هه وراز به كول به ره به یانیكی زامدار له شه فه قیكی كه سكه وه وه ك گزنگیكی خویناویی كه وتمه خواری و داگیرسام و بووم به مومیك گر به مل و بووم به پرسیك ده م به هاوار . . . من كیلگه ی گه نم و جوی شیعر بووم دایكیشم بارانی په له دان من به ردی ناو لانكه ی شاخی بووم دایكیشم نیشتمان من كرمی ئاوریشمی قوزاخه ی به هره بووم دایكیشم ده ره ختی برك و ژان من جه سته ی مه لیكی سپی بووم دایكیشم ئاسمانی وه ك قه تران من خه و بووم و دایكم سه رم من كه رویشك و ئه و نزار بوو من جولانه و ئه و لقی دار من هه ناسه و دایكم سنگ بوو ئه و قه فه ز و من كه وه كه ی من چیروك و ئه و شه وه كه ی.
شیعری کوردی له ماموستا "نالی" نه مردم من ئه گه ر ئه مجاره بی تو نه چم، شه رت بی، هه تا ئه م خواره بی تو ده روونم خالییه، وه ک نه ی ده نالی هه واریکی چ پر هاواره بی تو بیناییم کویره، هه لنایی به رووی که س موژه م یه ک یه ک ده لیی بزماره بی تو هه موو ئه عزایی نالینم ده نالی سه راپام میسلی موسیقاره بی تو قه سه م به و شه ربه تی دیداری پاکه ت شه رابم عه ینی ژه هری ماره بی تو له کن تو خار و خه س گولزاره بی من له کن من خه رمه نی گول خاره بی تو له کن من با وجوودی ناس و ئه جناس که سی تیدا نییه ئه م شاره بی تو هه تا توم ئاشنا بووی، ئاشنام بوون ئه میستا موو به مووم ئه غیاره بی تو هه موو روژی له تاو هیجرانی ئه مسال ته مه ننای مردنی پیراره بی تو له حه سره ت سه روی قه ددت چاوی " نالی" دو جوگه، به لکو دوو رووباره